سالمندان اراک ،بیایید با هم به آینده فکرکنیم

مجموعه مقالاتی پیرامون سالمندان آلزایمری

سالمندان اراک ،بیایید با هم به آینده فکرکنیم

مجموعه مقالاتی پیرامون سالمندان آلزایمری

منطق حسینی

منطق حسینى رویارو با خشونت و خودکامگى اموى

اشاره

پیامبر(ص) و خشونت ‏زدایى از جامعه جاهلى

الف. افشاى استبداد و خودکامگى اُموى

ب. احیا و ترویج فرهنگ گفتگو

ج. احیاى فرهنگ محبت و مهربانى

  

 

اشاره

واژه خشونت در ادبیات سیاسى سالهاى اخیر نگاههاى مختلفى را به سوى خود معطوف داشته است. این مفهوم در سه عرصه قابل پی‏گیرى و تعریف است:

1. خشونت در عرصه اخلاق فردى؛ در این عرصه افرادى که داراى رأفت، عطوفت، عفو و گذشت نیستند و مستبد و خودرأى مى ‏باشند، خشن نامیده مى ‏شوند و اما کسانى که براى اعتقادات خود ارزش قائلند و در اجراى احکام خدا قاطعیت دارند و در برابر متجاوزان به حدود الهى و براندازان نظام الهى قد علم مى ‏کنند و با قدرت آنان را سرکوب مى ‏سازند و از گناه‏کاران مُصرّ متنفرند و براى اظهار نفرت از آنان در صورت لزوم چهره درهم مى ‏کنند و... نامیدن اینان به افراد خشن صحیح نیست.

2. خشونت در عرصه سیاست و حکمرانى؛ در این عرصه به افرادى که فقط با توسل به زور، سرکوب و تحمیل و بدون منطق، دعوت و جذب، براى تصاحب حاکمیت اقدام مى ‏کنند و در تداوم حاکمیت نیز، به همین شیوه ‏ها متوسل مى ‏شوند، خشن گفته مى ‏شود و این شیوه خشونت ‏آمیز است. اما چنانچه با منطق و دعوت و جذب اقدام شد و موانعى سر راه تبلیغ قرار گرفت، توسل به قهر براى رفع آن، خشونت نیست، همچنان که اگر حاکمیت محقّق، مورد تهدید افراد خشن قرار گرفت، سرکوب آن قهر و خشونت نیست یا اگر خشونت هم نام بگیرد، جایز و بلکه لازم است.

3. خشونت در عرصه قانون‏گذارى ؛ یعنى قانون‏گذار در جعل قانون رعایت تناسب جرم و مجازات را نکرده باشد و بدون وجود جهات تنبیهى و عبرت‏ آموزى براى جرم کوچکى مجازات بسیار سختى قرار داده باشد. چنین خشونتى نیز در هیچ‏کدام از احکام و حدود اسلام نیست زیرا در این احکام و حدود تناسب جرم و کیفر و جنبه‏ هاى بازدارندگى و عبرت‏ آموزى کاملاً لحاظ شده و آن‏گاه جعل مجازات شده است.

نهضت الهى سیدالشهدا(ع) که با قاطعیت تمام در مقابله با ظلم و خودکامگى دستگاه بنى ‏امیه و ایستادگى آن حضرت بر مواضع بحق خویش تا سرحدّ شهادت و اسارت، جاودانه تاریخ شده است، به خاطر برخورد سراسر خشن و ظالمانه بنى ‏امیه و جبهه باطل، و جان‏فشانى و مقاومت جبهه حق نوعاً در این فضا و از این منظر نگریسته شده است که کاملاً نیز درست است. اما در کنار این نگاه و همراه با آن، مى‏ توان یک بعد دیگر نهضت حسینى را نیز مورد توجه و اهتمام قرار داد؛ مقال‏اتی که پیش روى دارید با همین نگاه از یک سو به خشونت در عرصه اخلاق فردى و عرصه سیاست و حکمرانى توجه داشته و اخلاق و سیاست خشن و خودکامه امویان را تبیین کرده است و از سوى دیگر اقدام امام حسین(ع) را اقدامى در جهت احیاى اخلاق و سیاست رحیمانه و لیّنانه پیامبر(ص) و در تقابل با اخلاق و سیاست خشن و خودکامه امویان مورد ارزیابی قرار داده است.

پس از این بحث که خشونت ‏ستیزى یکى از صفات انسان‏هاى کامل و آزاده و از بارزترین بخش‏هاى رسالتِ پیامبر خاتم(ص) مى ‏باشد و نبى اسلام با این ویژگى به اصلاح جامعه قبیله ‏اى جاهلى عصر خویش پرداخت، احتمالاً می توان اوج رجعتِ به جاهلیت، در نیمه نخست قرن اول اسلامى را در بیعت‏ خواهى یزید بن ‏معاویه با توسل به خشونت و زور و تزویر شمرد و تأکید کرد که همین امر حسین ‏بن‏ على(ع) را به عنوان وارث و احیاگر ِ سنّت پیامبر، به مبارزه با زورمدارى و دیکتاتورى و ارتجاع حزب امرى واداشت.

سپس از مبارزه با استبداد و خودکامگى، رواج فرهنگ گفتمان، احیاى فرهنگ محبّت و مهربانى؛ به عنوان روش‏هاى مبارزه سیدالشهدا(ع) با انحراف باند اموى نام برده و به بحث درباره آنها می پردازیم.

محمد جواد صاحبی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد